English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8029 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
physiologically U مطابق فیزیولوژی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
physiology U فیزیولوژی
neurophysiology U فیزیولوژی اعصاب
psychophysiology U روان- فیزیولوژی
histophysiology U فیزیولوژی بافتی
physiologism U فیزیولوژی نگری
physiologists U ویژه گر فیزیولوژی
physiologist U ویژه گر فیزیولوژی
zoodvnamics U فیزیولوژی جانوران
physiologic U وابسته به علم فیزیولوژی
physiological U وابسته به علم فیزیولوژی
consilient U مطابق
in keeping U مطابق
in register U مطابق
incompliance with U مطابق
matched U مطابق
within U مطابق
from U مطابق
frae U مطابق
similar U مطابق
confirming U مطابق
respondents U مطابق
respondent U مطابق
corresponding U مطابق
accordant U مطابق
agreeably to U مطابق
complied with U مطابق با
congurous U مطابق
corresponding to U مطابق با
corresponding to U مطابق
correspoundent U مطابق
correspounding U مطابق
even with U مطابق
according U مطابق
pursuant U مطابق
secundumn U مطابق
complied U مطابق با
after U مطابق
similiar U مطابق
complying U مطابق با
correspondent U مطابق
correspondents U مطابق
comply U مطابق با
complies U مطابق با
according to U مطابق
synchronising U مطابق بودن
by the square U مطابق نمونه
by my watch U مطابق ساعت من
synchronises U مطابق بودن
conform to U مطابق بودن با
synchronised U مطابق بودن
constitutionally U مطابق قانون
trendiest U مطابق آخرین مد
up-to-date U مطابق روز
astronomically U مطابق هیئت
synchronize U مطابق بودن
synchronizes U مطابق بودن
adjust U مطابق کردن
corresponding U مطابق متشابه
to correspond to U مطابق بودن
orthodox U مطابق مرسوم
hygienically U مطابق بهداشت
after the manner of U بتقلید مطابق
at my request U مطابق با تقاضای من
as usual U مطابق معمول
trendier U مطابق آخرین مد
correspound U مطابق بودن
up to date U مطابق روز
synchrinized U مطابق بودن
geometrically U مطابق هندسه
homologize U مطابق شدن
to U برحسب مطابق
in accordance with U مطابق موافق
trendy U مطابق آخرین مد
relevant U وابسته مطابق
pursuant to U مطابق برحسب
newfashioned U مطابق مد روز
pedagogically U مطابق فن تعلیم
posh U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
testamentary U مطابق با وصیت
fashionably U مطابق معمول
poshest U مطابق مد روز
corresponds U مطابق بودن
corresponded U مطابق بودن
correspond U مطابق بودن
traditionally U مطابق احادیث
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
pedagogically U مطابق علم اموزش
dialectically U مطابق قواعد منطق
musically U مطابق اصول موسیقی
true copy U رونوشت مطابق با اصل
true life U مطابق زندگی روزمره
discretionally U مطابق میل و اختیار
ethically U مطابق علم اخلاق
metronomic U مطابق میزانه شمار
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
accentually U مطابق تکیه صدا
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
quite the thing U مطابق بارسم معمول
anatomically U مطابق علم تشریح
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
technically U مطابق اصول فنی
meet U مطابق شرایط بودن
up to date U مطابق اخرین طرز
currency U مطابق روز بودن
currencies U مطابق روز بودن
classics U مطابق بهترین نمونه
classic U مطابق بهترین نمونه
parallels U نظیر مطابق بودن با
parallelling U نظیر مطابق بودن با
parallelled U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
paralleled U نظیر مطابق بودن با
parallel U نظیر مطابق بودن با
biblical U مطابق کتاب مقدس
modular U مطابق اندازه یامقیاس
meets U مطابق شرایط بودن
up-to-date U مطابق اخرین طرز
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
ideal U مطابق نمونه واقعی
reconstruction U نمونه مطابق اصل
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
ideals U مطابق نمونه واقعی
constitutional U مطابق قانون اساسی
reconstructions U نمونه مطابق اصل
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
models U مطابق مدل معینی در اوردن
update U مطابق روز پیش بردن
updated U مطابق روز پیش بردن
updates U مطابق روز پیش بردن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
up to date U امروزی تازه مطابق روز
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
to marry well U جفت [زوج] مطابق بهم بودن
temporalize U مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
sinify U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
grammatical U صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
clockwise U مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
rhetorically U مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
phonetist U متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
It is to your taste (liking). U باب دندان شما است ( مطابق میل وسلیقه )
scholastically U موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
phoneticism U عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
to adjust U وفق دادن [سازگار کردن] [مطابق کردن ]
formfitting U مطابق طرح بدن بشکل بدن
stylish U باب روز مطابق مد روز
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
Recent search history Forum search
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com